آخرین عناوین
پربیننده ترین عناوین
|
حاشیههای یک گفتگو با اکبر هاشمی
ماهنامه مدیریت و ارتباطات حاشیه های گفتگو با اکبر هاشمب رفسنجانی را منتشر کرده است.
به گزارش ماهنامه مدیریت ارتباطات در يك ظهرنيمه ابري و دم كرده بهار براي مصاحبه با علي اكبر هاشمي رفسنجاني راهي ساختمان مجمع تشخيص مصلحت(كاخ مرمرسابق) درنيمه جنوبي خيابان وليعصر، حدفاصل خيابانهاي امام خميني وجمهوري شديم.
رو دررو شدن با مردي كه يكي از علتهاي تمام چيزهاي مهم سياسي ،اقتصادي واجتماعي نيم قرن گذشته و « جعبه سياه» نظام سي و اند ساله جمهوري اسلامي ايران است اضطراب شيريني به همراه داشت. برخلاف گذشته هاي نه چندان دوري كه دورتر ازسه چهارسال پيش نيست عبور ازلايههاي امنيتي براي مصاحبه با هاشمي چندان سخت نبود. در گيت اول موبايل ها و كليدها را تحويل داديم و وارد باغ نسبتا بزرگي شديم. بوي سبزه هاي آب خورده و صداي پرندههايي كه روي درختهاي كاج و افرا مشغول بازي و شيطنت بودند، فاصله رسيدن تا بناي اصلي ساختمان مجمع را دلپذير كرده بود. به نظر مي رسيد ساخت گنبد بناي تمام مرمري مجمع به پايان رسيده است تا سرانجام كاخ مرمرسابق مكاني در خورمقامات ارشد جمهوري اسلامي شده باشد. عبورازگيت دوم در طبقه هم كف ساختمان اصلي بدون بازرسي بدني و تنها با چند سوال كوتاه و درخواست همراه بود از جمله اينكه اگر قرص همراهتان هست تحويل بدهيد. تغيير درهيكل وقيافه ماموران نسبت به گيت اولي كاملا محسوس بود؛ قدها بلندترو تنومندتر و چهرهها حزب الهيتر و كمي عبوس تر. چند دقيقه اي دراتاق انتظار كه طبقه بالاتر بود منتظر جلوس هاشمي شدیم.آقاي تقي پورمشغول صحبت با آقاي سليماني،مدیرکل روابطعمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام شد و من با امير لعلي كه مثل هميشه اتو كشيده، صاف ومؤدب بود روي يكي از كاناپهها نشستيم. به غير ازما چند نفر ديگرهم با تيپولوژي مديران غير معمم نظام، دراتاق انتظار بودند. تسبيح، ته ريش، خندههاي مصنوعي، كت وشلوارهاي رنگ تيره، پيراهنهاي رنگ روشن و يقههاي تا بيخ گردن دكمه شده؛ انگار آرايشگر و خياط همه اشان يكي بود هرچند قطر متفاوت كمرشان نشان مي داد آشپز و سفرهاشان احتمالا يكي نيست. قبل از آغاز مصاحبه، فرصتي شد تا وارد اتاق كار هاشمي شويم. ميزكارش در بخش جنوبي اتاق نزديك در وروي قرارداشت. دورتا دوراتاق كتابخانه بود و صندلي ها و ميزهاي پايه كوتاه عسلي فضاي مياني اتاق را پر كرده بودند. آقاي تقي پور با وسواس زنانهاي آرايش اتاق را به هم زد و براي اينكه از زيربارغرولندهاي اعضاي دفتر هاشمي خلاص شود از آنها هم نظرخواهي مي كرد! پس ازامتحان كردن چند پز و ريخت براي چينش صندليها آرايش نهايي شكل گرفت؛ صندلي هاشمي با يك ميز كوچك عسلي درضلع شمالي اتاق قرارگرفت و براي نشستن ما هم سه صندلي و ميزازهمان جنس به طور نيم دايره درمقابل قرارداده شد. آقاي سليماني اصرار داشت كه مصاحبه بيشتر از يك ساعت طول نكشد و ما هم به ظاهر پذيرفتيم. سرانجام هاشمي با سلام و عليكم وارد شد، با عمامهاي سفيد، عبايي به رنگ قهوه اي روشن و زيرپوشي سورمهای ؛ شبيه عكسهاي جوانيش اما پيرتر و خسته تر. قبل از شروع مصاحبه متوجه شديم كه چند تن از آقايان دفترهم خارج از كادرمصاحبه حضور خواهند داشت. من روبروي هاشمي نشستم،لعلي كنار من وآقاي تقي پورآنطرف تركليد آغاز مصاحبه را زد. ازقديم گفتهاند ” طرف « وقت خوردن» كسي رو نمي شناسه” و من ميگويم آقاي تقي پور « وقت مصاحبه»! و متوجه شديم مقدم بر آن نگراني كه هاشمي بعضي پرسشهاي ما را بيپاسخ بگذارد، اين نگراني وجود داشت كه حرص پرسيدن آقاي مديرمسئول فرصتي به طرح آنها ندهد. ازبس كه اين كهنه خبرنگارپرسش داشت! گفت وگو با پرسشي درباره اهميت مديريت ارتباطات آغاز شد وهاشمي با الگوي حوزوي هميشگياش براي پاسخهاي استراتژيك، جواب داد. ابتدا به سراغ مباني ديني رفت و با چند آيه وحديث درباره ضرورت آگاه بودن انسان شالوده بحثش را محكم كرد وسپس با شيب آرامي به موضوعهاي عيني و مسائل روزنزديك شد. جوابهايش را آرام وشمرده مطرح مي كرد و روال ابتدا مقدمه وسپس نتيجه درگفتههايش رعايت مي شد. وقتي آقاي تقي پور از هاشمي درباره خاطرات مربوط به منبررفتنها و مديريت ارتباطات پرسيد و او جواب داد كه خاطرات زيادي دارد يكي از آقايان دفترازهاشمي خواست قضيه مك فارلين را تعريف كند كه با نگاه معناداررييس مجمع تشخيص مصلحت روبرو شد. درطول گفت وگو متوجه نكاتي درباره «زبان بدن» هاشمي شدم. براي عينيتبخشي و افزايش تاثير كلام دست چپش را كمي بالا مي آورد و از آرنج به پايين حركت مي داد و وقتي كه قصد تاكيد ونشان دادن اهميت نكته اي را داشت از دست راستش هم كمك مي گرفت. هنگام جواب به پرسشها سرش از راست به چپ حول يك زاويه 45 درجه مي چرخاند. كمتر اتفاق افتاد كه اين زوايه تبديل به 90 درجه شود و در واقع تنها فرد پرسش شونده و نفركناري او را زير نظر مي گرفت. درتمام طول مصاحبه پاها و بدنش كمترين حركت را داشت. تميز دادن نگراني ازخشم ازروي حالات صورت هاشمي سخت وتقريبا ناممكن بود؛ شايد موقع خشم چشمهايش را كمي ريزترمي كرد و صاف ترمينشست. تبسم هم داشت اما خنده نه. موقع جواب دادن به پرسشها چندان به دنبال جستجوي تاثير كلامش درمخاطب نبود و اين شايد ناشي ازاطمينان خاطر، به درستي حرفهايش بود. مصاحبه با هاشمي علي رغم ميل باطني او به وقت اضافه كشيد و باعث توپ و تشراعضاي دفترش به ما هم شد. هاشمي گفت كه شانس آورديم كه اين روزها سرش خلوت تر است و البته ملاقات قبلي او چندان طول نكشيده بود. بالاخره تمام شد. خسته ترازآغاز گفت وگو اما با همان گرمي خداحافظي كرد و از ما جدا شد. با نگاهم تا جايي كه پشت پرده در كناري اتاق كارش ناپديد شد دنبالش كردم. برخي معتقدند كه هاشمي و اعوانش در سياست پرتلاطم ايراني به آخرين بندرگاه خود نزديك مي شوند و ديگراني هم ميگويند ناخدايي كه نامش با عبورازبحرانها عجين است بازهم خواهد راند. غم پنهان و گاهي خشم كمرنگ چهره و كلام هاشمي تاييد مي كرد كه آب وهواي كنوني جمهوري اسلامي بروفق مرادش نيست اما اينكه هنوزتوان انتقاد از خيلي چيزها را دارد درحالي كه اين روزها انتقاد كردن آسان و حتي كم خطرنيست، نشان مي داد كه ريسمانهاي حيات سياسي او اگرچه شلتر ازگذشته اما همچنان به مبداء متصلند. او به ما گفت كه مايل به كناره گيري ازقدرت و بازنشستگي است. اين روزها شايد نوبت ناپديد شدن او درافق تاريخ باشد و شايد هم نه. تا ببينيم كه از غيب چه آيد به برون. ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
working();
|
working();
|
« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما » هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد